بابا آب داد...
بابا نان داد...
سارا انار دارد...
آن مرد در باران آمد...
آن مرد داس دارد...
...این جمله ها نوستالوژی من و توست ... جملاتی که امروز انگار همه جمع شده اند تا بگویند کتابهای آن وقتها جنسیتی بود ... زن ها را نمی دید ... فقط بابا نان آور خانه بود ... همیشه بابا بود که خسته می آمد و مادر بود که خانه را با عطر چای گرم و معطر ساخته بود تا مرد بارانی اش ، زودتر خستگی در کند...
بابا آب داد...
بابا نان داد...
سارا انار دارد...
آن مرد در باران آمد...
آن مرد داس دارد...
...این جمله ها نوستالوژی من و توست ... جملاتی که امروز انگار همه جمع شده اند تا بگویند کتابهای آن وقتها جنسیتی بود ... زن ها را نمی دید ... فقط بابا نان آور خانه بود ... همیشه بابا بود که خسته می آمد و مادر بود که خانه را با عطر چای گرم و معطر ساخته بود تا مرد بارانی اش ، زودتر خستگی در کند...
سلام
دوست عزیز خیلی زیباگفتید ممنونم.