از خاک تا افلاک پر کشید.
تو را چه بنامم تو را چه بنامم،که ناب تر از شبنم های صبح گاه
بر گلبرگ تاریخ نشسته ای.
تو را چه بسرایم که آوازه برکت و کرامتت،موج وار،
همه دل ها را به تلاطم در آورده است.
تو را چه بنامم که بیش از سر بهار در آغوش بابا،
طعم زندگی را نچشیدی و مانند او،
غریبانه از غربت این غریبستان خاکی بار سفر بستی.
پس سلام بر تو،روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی.
میلاد دردانه امام حسین (ع) مبارکباد
امام حسن مجتبی (ع)،به برادرش امام حسین (ع) وصیت نمود:
که با ام اسحاق که همسرش بود وصلت کند.
امام حسین (ع) به سفارش برادر عمل کرد و ثمره آن ازدواج،
دختر نازدانه ای به نام رقیه شد.
با تولد حضرت رقیه (ع) در سال 57 قمری،مدینه نور دیگری گرفت و
خانه کوچک امام،گرمای تازه ای یافت.
دیری نپایید که ام اسحاق جان به جان آفرین تسلیم کرد و رقیه کوچک
از نعمت مادر محروم شد.
امام حسین (ع) او را در آغوش پر مهر خویش،بزرگ کرد و پیوسته به
خواهرش زینب (ع) سفارش می فرمود که برای رقیه (ع)
مادر باشد و به او محبّت کند.
بی مادری حضرت رقیه (ع)،پرستاری های حضرت زینب (ع) و
سفارش های حضرت امام حسین (ع) باعث شده بود،
پیوندی عمیق،بین حضرت زینب (ع) و حضرت رقیه (ع) پدید آمد.